درس‌های مهم از کتاب کیمیاگر / The Alchemist

درس‌های مهم از کتاب کیمیاگر

کتاب کیمیاگر یکی از الهام‌بخش‌ترین و زیباترین کتاب‌هایی است که به دست پائولو کوئیلو نوشته شده است که باید صد بار بخوانید تا درس‌های زندگی را کشف کنید.

اصل داستان در مورد پسرک جوانی به نام سانتیاگو است که در شهر آندلس واقع در کشور اسپانیا زندگی می‌کند. وی از طریق چوپانی روزگار می‌گذراند. البته این چوپانی به این معنا نیست که فردی بی‌سواد است. زیرا پیش از چوپانی مدتی در زمینه علوم دینی و الهی تحصیل کرده و به همین خاطر با کتاب‌های دینی و غیردینی آشنا است و علاقه زیادی به مطالعه دارد. وی چندین بار خواب می‌بیند که یک گنج در اهرام مصر وجود دارد.

در ادامه این داستان او با یک پیرمرد شگفت‌انگیز آشنا می‌شود. گویی این پیرمرد از درون او آگاه است. زیرا از راز دل او پرده برمی‌دارد. سانتیاگو از این خواب و تعبیری که پیرمرد برای آن ارائه می‌‎دهد به عنوان افسانه شخصی یاد می‌کند. او به خاطر رسیدن به این افسانه تمام گوسفندان خودش را می‌فروشد تا بتواند با فراغ بال به سمت هدف خودش حرکت کند.

او برای تحقق بخشیدن به هدف و افسانه شخصی خود رنج‌ها و سختی‌های زیادی را به جان می‌خرد و سه سال از جوانی خود را صرف حرکند در صحراها و بیابان‌های شمال قاره آفریقا می‌کند تا بتواند به هدفی که در ذهن خود دارد برسد.

هدف داستان

داستانی که در کتاب کیمیاگر توسط پائولو کوئلیو روایت می‌شود، نشان می‌دهد که این جوان در راه رسیدن به افسانه شخصی و هدفی که برای خودش معین کرده است دو بار تا لبه پرتگاه مرگ هم پیش می‌رود. او در این مسیر چندین بار مال و ثروت بسیار زیادی برای خودش دست و پا می‌کند و دوباره همه را از دست می‌دهد. ولی جالب است که هرگز حاضر نمی‌شود. که کنار بکشد و افسانه شخصی خودش را فراموش کند. او در تمام طول داستان مطمئن است که گنجی وجود دارد و او باید به این گنج دست پیدا کند.

در یکی از بخش‌های داستان کتاب کیمیاگر سانتیاگو با دوشیزه‌ای جوان و زیبا آشنا و عاشق او می‌شود. وی به او قول می‌دهد که وقتی افسانه شخصی خودش را تحقق ببخشد و به هدف خودش دست پیدا کند، مجدداً نزد دختر جوان می‌آید و با او ازدواج می‌کند. پس از این اتفاق با یک کیمیاگر معروف آشنا می‌شود و آن کیمیاگر او را به سمت اهرام مصر هدایت می‌کند و در مسیر حرکت به سمت اهرام به او درس‌هایی از زندگی یاد می‌دهد.

» درس‌هایی که می‌توان از کتاب کیمیاگر گرفت

این کتاب سرشار از درس‌های بسیار زیبا و ارزشمند برای تمام خوانندگان و مخاطبان است. تمرکز ما در این مقاله روی درس‌هایی است که کارآفرینان و صاحبان کسب و کارهای نوپا می‌توانند از این کتاب یاد بگیرند. در ادامه به چند مورد از مهم‌ترین درس‌های این کتاب اشاره شده است:

1. همه ما کیمیاگر زندگی خودمان هستیم قدرت ساختن آینده‌مان را داریم.

کیمیاگر کیست؟ کیمیاگر در واقع به کسی می‌گوییم که می‌تواند چیزی بی‌ارزش را به چیزی ارزشمند تبدیل کند. کیمیاگر می‌تواند با قدرت و دانش خود ماهیت یک پدیده را تغییر دهد. کیمیاگر یعنی کسی که می‌تواند ماهیت چیزی را تغییر بدهد یا از طریق اقدامات جادویی چیزی خلق کند… مثل من، مثل شما، مثل هرکسی که در اطراف تان می‌شناسید.

چند نفر در سطح دنیا توانستند به هر آنچه در ذهن‌شان است جامه عمل بپوشانند و در دنیای واقعی خلق‌شان کنند؟ بله… خیلی کم هستند. اما هستند. وقتی می‌دانیم که هستند چنین افرادی پس می‌توانیم باور داشته باشیم که ممکن است. از این فرصت و قدرت درونی‌تان استفاده کنید. شما قدرت خلق آینده‌تان را دارید.

چگونه کیمیاگر زندگی خودمان باشیم؟

حال سوال پیش می‌آید که چگونه ما می‌توانیم کیمیاگر زندگی خودمان باشیم؟ به نظر شما ساختن رویایی که در ذهن‌تان است به صورت واقعی چیزی از جادو کم دارد؟

پاسخ این است که ما می‌توانیم یک افسانه شخصی در ذهنمان تعریف کنیم و با اقداماتی که انجام می‌دهیم آن افسانه ذهنی را به یک پدیده کاملاً واقعی تبدیل کنیم. وقتی شما هدفی برای خودتان تعریف می‌کنید آن هدف ارزش چندانی ندارد ولی وقتی تلاش می‌کنید و به هدف خود جامه عمل می‌پوشانید، معنای کیمیاگری را متوجه می‌شوید. بنابراین یک کارآفرین از کتاب کیمیاگر یاد می‌گیرد که باید با تلاش و کوشش، افسانه شخصی خودش را محقق کند و به هیچ عنوان در برابر سختی‌ها و مشکلات مسیر کوتاه نیاید.

زمانی که واقعا خواستار چیزی هستی، باید بدانی که این خواسته در ضمیر جهان متولد شده است و تو، فقط مامور انجام دادنش بر روی زمین هستی. حتی اگر فقط هوس سفر کردن باشد یا ازدواج با یک دختر بازرگان… یا جستجوی گنج. روح دنیا از خوشبختی یا بدبختی هوس یا حسادت مردم انباشته است. هیچ نیست مگر یک چیز: تکمیل «حدیث خویش» که آن هم، تنها اجبار انسان‌هاست. وقتی خواستار چیزی هستی، همه جهان در تکاپوی آن است که تو به خواسته‌ات برسی…!

کیمیاگر – پائولو کوئیلو

2. گاهی هدف در کنار ماست اما آن را نمی‌بینیم.

بعضی وقت‌ها هر آنچه را که دنبالش می‌گردید، همان جایی است که شروع کردید. اما خبر ندارید و آنقدر ذهنتان را از اطلاعات بیهوده پر کردید که حتی چیزهایی که در برابرتان هستند را هم نمی‌توانید ببینید. وقتی از کارآفرینان سوال کنید. که هدف شما از کار و فعالیت چیست؟ چه لزومی دارد که صبح زود از خواب بیدار شوید، تلاش کنید، شب‌ها دیر موقع بخوابید؟

این افراد در پاسخ به شما می‌گویند. هدف ما از این همه تلاش رسیدن به آرامش است. واقعاً پاسخ حیرت انگیزی است. اگر کمی دقت کنید متوجه خواهید شد که آرامش پدیده‎ای است که از درون انسان سرچشمه می‌گیرد.

شباهت این موضوع را با داستان سانتیاگو درک کردید؟
او تصور می‌کرد که برای یافتن گنج خود باید به اهرام مصر برود. وقتی به اهرام مصر رسید و مکان گنج را پیدا کرد متوجه شد که گنج در همان جایی بوده است. که او مدت‌ها گوسفندهای خود را در آن نگهداری می‌کرده است. همه‌مان هرآنچه را که می‌خواهیم، در وجودمان داریم اما یادمان می‌رود، کم‌بین هستیم و اکثرمان منفی‌نگر هستیم و فرصت‌هایی که داریم را قدر نمی‌دانیم.

اگر تصمیم گرفتید موفق شوید و به تصمیم‌تان متعهد هستید، بدانید که شما قبل از بدست آوردن موفقیت در دنیای مادی، در ذهن‌تان موفق شدید. خیلی از ما هر چه به دنبال آن هستیم در درون ما قرار دارد ولی به جای این‌که آن را در درون خود پیدا کنیم در دنیای بیرون به دنبال آن می‌رویم. وظیفه ما این است که در روز زمانی برای خودمان بگذاریم تا بتوانیم آن‌چه نیاز داریم را درون خودمان پیدا کنیم.

3. حق ندارید تسلیم شوید.

مانع‌ها منتظر شما هستند. مانع‌ها همان چیزهایی هستند که می‌خواهند بدانند «آیا شما واقعا می‌خواهید به مقصد برسید؟». یا فقط علاقه دارید و بدتان نمی‌آید آنجا باشید؟

نفر اول و بهترین بودن مقصد ارزشمندی است. کسانی می‌توانند در این مقصد باشند که لیاقت آنرا داشته باشند و قبلا بهای آنرا با تلاش، امیدواری و پایبندی به تعهداتشان پرداخت کرده باشند. اگر مقصد ارزشمندی را هدف گرفتید، باید بدانید موانع زیادی بر سر راه‌تان خواهد بود که برای عبور از آنها نباید کم کاری کنید و به هر نحوی شده برای رسیدن به رویاهایتان با آنها بجنگید و عبور کنید.

به قول هنری فورد، موسس اولین شرکت تولید کننده انبوه اتومبیل:

«موانع، آن چیزهایی هستند که وقتی چشم از اهداف تان برمیدارید در برابرتان ظاهر میشوند.»

با مطالعه داستان کیمیاگر متوجه خواهید شد که در مسیر رسیدن به هدف، پای مرگ به میان می‌آید ولی کوچک‌‎ترین اثری از تسلیم شدن نمایان نمی‌شود. این موضوع می‌تواند بزرگ‌ترین درسر ممکن برای یک کارآفرین یا صاحب کسب و کار نوپا باشد. چنانچه مسیر کارآفرینی را انتخاب کرده‌اید یک جمله را همیشه با خودتان تکرار کنید و آن جمله این است که:

حق ندارید که تسلیم مشکلات و سختی‌ها شوید. باید آن‌قدر از خودتان سرسختی و مقاومت نشان دهید که سختی‌ها تسلیم شوند و شما به هدفی که برای خودتان تعیین کرده‌اید دست پیدا کنید.

هر کس که باشی یا هر کاری که انجام دهی وقتی واقعا از صمیم قلب چیزی را بخواهی، آنگاه این خواسته‌ی تو از روح جهان سرچشمه می‌گیرد و تو مأمور انجام آن بر روی زمین می‌شوی…

کیمیاگر – پائولو کوئیلو

تسلیم نشو
درس‌های مهم از کتاب کیمیاگر

وقتی افسانه شخصی خودتان را پیدا کردید ممکن است برای رسیدن به آن با مشکلات و سختی‌های مختلفی روبرو شوید ولی شما حق تسلیم شدن ندارید و باید تا زمان رسیدن به هدف تلاش کنید. پس، از موانع و مشکلات راه اهداف و رویاهایتان فرار نکنید. بدانید آنها آنجا هستند که بسیاری دیگر را که به اندازه شما رویایشان برایشان ارزشمند نیست را اجازه ندهند به رویاشان برسند و مقصد را برای شما که سخت تلاش می‌کنید تا به آنجا برسید، خلوت نگه دارند.

تپه‌های شنی با وزش باد جابجا می‌شوند. ولی… صحرا همیشه صحرا باقی می‌ماند. این است… افسانه عشق.

کیمیاگر – پائولو کوئیلو

ممکن است دستیابی به هدف خیلی طول بکشد و زمان زیادی از شما بگیرد ولی شما باید به افسانه شخصی خودتان تحقق ببخشید.

تنها یک چیز می تواند یک رؤیا را به ناممکن تبدیل کند: ترس از شکست.

پائولو کوئیلو

4. عنصر علاقه را چاشنی کارتان کنید.

علاقه در زندگی و کسب و کار اهمیت زیادی دارد. وقتی به کاری که انجام می‌دهید علاقه داشته باشید مطمئن باشید سختی‌ها و مشکلات خیلی برای شما آسان می‌شود و می‌توانید خیلی راحت‌تر آن‌ها را تحمل کنید. بنابراین همیشه از خودتان بپرسید که آیا به شغلی که داریم علاقه دارم؟ آیا تمایل داریم که تا پایان عمر به این مسیر ادامه دهم؟ اگر پاسخ شما مثبت است پس درنگ نکنید و به همین مسیری که در آن قرار دارید ادامه دهید.

“وقتی آدم عاشق باشد. همه چیز معنای بیشتری می یابد.“

سانتیاگو به خاطر علاقه شدیدی که به هدف خودش داشت هرگز کوتاه نیامد و در نهایت افسانه شخصی خودش را محقق کرد و به گنج مدفون دست یافت. با نگاهی به زندگی افراد موفق متوجه خواهید شد. که اکثریت قریب به اتفاق آن‌ها عاشق کسب و کار خودشان بوده‌اند.

5. قرار نیست که گذشته، آینده را تعیین کند.

درست است که سانتیاگو در زمینه چوپانی فعالیت می‌کرد و وضع چندان مناسبی نداشت ولی علاقه داشت که آینده درخشانی برای خودش رقم بزند و زندگی خودش را متحول کند. در نهایت هم توانست چنین کاری را انجام دهد. کارآفرینان و صاحبان کسب و کار هم باید بدانند که اگر در زندگی و کار خود سختی کشیده‌اند و با مشکلات روبرو شده‌اند. قرار نیست که تا پایان زندگی این وضعیت حاکم باشد و سختی‌ها ادامه داشته باشد. ما باید تمرکز خودمان را روی نقطه تغییرپذیر زندگی خودمان بگذاریم تا بتوانیم به راحت‌ترین شکل ممکن آینده خودمان را متحول کنیم.

وقتی می‌کوشیم از آنچه هستیم بهتر باشیم. همه چیز پیرامون ما نیز بهتر خواهد شد.

6. ماموریت شما در زندگی باید مهم‌ترین دغدغه فکری‌تان باشد.

بی‌شمارمند افرادی که به دنبال گنج‌شان رفتند و به دنبال آن پول و ثروت و شهرت نیز به زندگی‌شان سرازیر شد. شاید شما مانند سانتیاگوی داستان کیمیاگر گنجی به شما الهام نشده باشد در خواب. اما مطمئن باشید گنجی بارها با ارزش تر برای شما در این دنیا وجود دارد که باید به دنبالش بروید. گنجی که فقط برای شماست و هیچکس دیگری نمی‌تواند به آن دست پیدا کند به جز شما!
این گنج شاید مادی نباشد اما زندگی میلیون‌ها نفر را در دنیا تغییر بدهد. گنج آلکساندر فلیمینگ، کشف پنیسیلین بود، گنج توماس ادیسون کشف لامپ بود، گنج ماری کوری کشف رادیواکتیو بود، گنج استیو جابز وارد کردن تکنولوژی ساده در زندگی انسان های عصر امروز بود…

ماموریت شما چیست؟

چه چیزی وجود دارد که آنقدر برای شما جذاب و دلربا باشد که بدانید می‌توانید بدست آورید و با کوهی از طلا معامله‌اش نکنید؟

برای بعضی مردم دگرگون کردن زندگی مردم، یک ماموریت است. از همین امروز ماموریت خودتان را دنبال کنید. ماموریت شما نمی‌تواند از جنس پول باشد، «من میخواهم ثروتمند شوم» یک ماموریت نیست. ماموریت شما باید از جنس عشق و علاقه شما باشد. چیزی که حتی اگر بدانید پول به شما داده نمی‌شود هم حاضر باشید برای بدست آوردنش کار کنید.

تایگر وودز، اعجوبه دنیای گلف حتی وقتی جام قهرمانی‌اش را در مسابقات گلف دریافت می‌کرد به گوشه‌ای از زمین می‌رفت و باز هم گلف تمرین می‌کرد. تمام زندگی‌اش گلف بود…

هدف او جام قهرمانی نبود، تایگر وودز فقط می‌خواست از گلف لذت ببرد و جام قهرمانی و پول و ثروت و شهرت هم به همراهش آمدند.

آدم هر چه به رویایش نزدیک‌تر شود. افسانه شخصی بیشتر به دلیل راستین زندگی‌اش تبدیل می‌شود.

کیمیاگر اثر پائولو کوئیلو

7. هیچ‌گاه از متفاوت بودن ترس و هراس نداشته باشید.

قرار نیست همه مثل هم باشند. اگر مانند دیگران رفتار و زندگی کنید قاعدتاً سرنوشتتان هم مشابه دیگران خواهد شد و با همان چالش‌ها و مشکلات پیش پا افتاده‌ای که دیگران با آن روبرو هستند روبرو خواهید شد. این در حالی است که ما وظیفه داریم متفاوت باشیم؛ چون مسیر کارآفرینی به ما نشان می‌دهد که اگر به دنبال درآمد و برندی شاخص و متمایز هستیم لازم است متفاوت باشیم و طرز فکری متمایز داشته باشیم.

كشتی در ساحل بسیار امن‌تر است، اما برای این ساخته نشده است.

ممکن است در ابتدای مسیر متمایز بودن مورد تمسخر و تحقیر قرار بگیرید ولی مطمئن باشید که مردم خیلی زود به رفتارهای شما عادت می‌کنند و وقتی ببینند که خودتان را تغییر نمی‌دهد و در برابر تحقیرها مقاوم هستید، پس از مدتی دست از کارهای خودشان برمی‌‎دارند و ممکن است حتی شما را برای رسیدن به هدفتان تشویق کنند.

«بسیاری از اوقات ما خودمان استعدادهایمان را می‌كشیم، چرا كه نمی‌دانیم با آنها چه كنیم.»

8.مسیر مهم است، مقصد فقط یک بهانه است.

مقصد را فراموش کنید، مقصد یک چشم‌انداز است. شما زمان زیادی نمی‌توانید در مقصد باقی بمانید، اما زمان زیادی را در مسیر سپری می‌کنید. مسیر مهم‌تر است چون زندگی شما، مسیرهایی هستند که سپری می‌کنید نه مقصدهایی که رسیدید. اگر در مسیر عشق و علاقه‌تان باشید شما خسته نمی‌شوید چون در حرکتید و در حالی که از زندگی لذت می‌برید به سمت چیزهایی که دوست دارید می‌روید.

اگر بتوانی همواره در اکنون بمانی، آدم شادی هستی. آن وقت می‌فهمی که در صحرا، زندگی هست. آسمان ستاره دارد. جنگجویان می‌جنگند. چون این بخشی از زندگی بشر است. زندگی یک جشن است. جشنی عظیم. چون همواره در همان لحظه‌ای است که در آن زندگی می‌کنیم، فقط در همان لحظه …

کیمیاگر – پائولو کوئیلو

» سخن پایانی

کتاب کیمیاگر یکی از بهترین کتاب‌هایی است که می‌توان مطالعه کرد و از درس‌های آن بهترین بهره‌های ممکن را برد. پائولو کوئیلو از این دست افراد است که می‌ارزد با خواندن کتابی از وی به ذهنش سفر کرد و افکار رنگارنگ از جنس مردم عادی را لمس کرد و با یک داستان آنچنان جذاب درگیر شد که نخواهید آنجا را ترک کنید.

مطالعه کتاب می‌تواند به ما کمک زیادی بکند و زندگی ما را به کلی تغییر دهد. با تغییر نگرش می‌توانیم مشکلات را کنار بزنیم و به راحتی به موفقیت برسیم. خواندن مهارتی شیرین است. خواندن به شما کمک می‌کند به ذهن بزرگترین فیلسوف‌ها، دانشمندها، ریاضیدان‌ها و … بروید هرآنچه در آن اتفاق می‌افتد را ببینید.

کیمیاگری تبدیل مس به طلا نیست، بلکه تبدیل جهل به آگاهی، تبدیل نفرت به عشق و تبدیل غم به شادی است. پس همه ما می‌توانیم با کلام زیبا کیمیاگر باشیم.

کیمیاگر – پائولو کوئیلو

از خواندن خلاصه درس‌های کتاب کیمیاگر اثر پائولو کوئلیو لذت بردید؟

آیا تاکنون این کتاب را مطالعه کرده‌اید؟

چه درس‌هایی از این کتاب گرفته‌اید که در زندگی و کسب و کار برای شما مفید و موثر واقع شده‌است؟

Share:

Email
Telegram
WhatsApp
Pinterest
LinkedIn

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست‌های مرتبط

4 تکنیک برای تحول کسب و کار با پیک ست

4 تکنیک برای تحول کسب و کار

پیشنهاد می‌کنیم مقاله‌ی آموزش 4 تکنیک برای تحول کسب و کار از نظر برایان تریسی را مطالعه کنید. اگر شما هم به فکر

شماره تماس :
021-91091708
هفت روز هفته، ۲۴ ساعت شبانه‌روز *از طریق تلگرام* پاسخگوی شما هستیم.
آدرس ایمیل :
info@picset.ir
هـمـراه مـا بـاشـیـد

از تخفیف‌ها و جدیدترین‌ تصاویر باخبر شوید

فـروش آنـلایـن محـصـولات گرافـیکـی پیک ست

هر طرحی آیینه‌ی علم، شوق و خلاقیت طراح آن است. سایت من که اکنون پیش روی شما قرار دارد با نهایت علاقه، کنجکاوی، خلاقیت و وسواس طراحی شده است. طرح دلنشین آن، این امکان را می‌دهد تا بدون از هم گسستن افکارتان، تصاویر زیبای آن را دنبال کنید و مطمئن هستم که شما را به دیدن دوباره و چندباره ترغیب خواهد کرد. چیزی که این سایت شایستگی آن را دارد.

 

logo-samandehi
اینماد پیک ست
ما از کوکی ها برای بهبود کارکردن شما با سایت استفاده می کنیم. با استفاده از این سایت شما استفاده ما از کوکی ها را پذیرفته اید.